یکی از دغدغههای امروز زبان فارسی، روش نوشتن، آیین نگارش یا همان رسمالخط فارسی است. برخی از نویسندگان برجسته بیتوجه به آییننامههای رسمی دولت، به روشهای خود مینویسند اما کمتر شرکت یا بنگاه اقتصادی هست که آنقدر به روش نوشتن یا خط فارسی توجه داشته باشد که بخواهد آیین ویژهی خود را داشته باشد یا بخواهد با وسواس به آیین نگارش رسمی که با نام «دستور خط فارسی» منتشر میشود، وفادار باشد.
به هر حال، آروان تلاش میکند درست بنویسد، اما به نظر ما درست نوشتن آنگونه که «دستور خط فارسی» فرهنگستان زبان و ادب فارسی میگوید چنان گذشتهگراست که درها را روی هرگونه زیباتر کردن و خواناتر کردن خط فارسی و در نتیجه اصلاحات آن میبندد، در نتیجه ما در آروانی نوشتن تلاش میکنیم بیشتر به توصیههای نویسندگان نوگرا عمل کنیم و فارسی را فارسیتر بنویسیم.
نکتهی مهمی که باید در ابتدا به آن توجه داشت، تفاوت زبان و خط است. در این یادداشت تمرکز و توجه ما به خط است نه زبان. برای نمونه زبان فارسی با زبان عربی نه تنها در موقعیت کنونی تفاوت روشنی دارد، ریشههای آنها نیز بسیار متفاوت است.
اما خط وضعیت متفاوتی دارد. نه تنها در ایجاد الفبا و خط عربی دانشمندان ایرانی سهم بسیاری داشتهاند، بلکه هر دو خط پهلوی و عربی از الفبای آرامی ریشه گرفتهاند. همچنین تاثیر مستقیم الفبای عربی از خط پهلوی انکارناپذیر است.
در نتیجه، الفبای فارسی و عربی در گذر زمان درهم آمیخته شدهاند، اما حروف و قواعد خط فارسی و عربی با توجه به سلیقهی نویسندگان و سخنوران نسبت به هم فاصله پیدا کرده است؛ مانند اضافه شدن «گ»، «چ»، «پ» و «ژ» به زبان فارسی (در ابتدای آن) یا رد حروف اختصاصی الفبای عربی چون «ة».
در نتیجهی این تکامل که ناگزیر به نظر میرسد، باید کوشید تا خط فارسی با اصلاحاتی، همخوانی بیشتری با زمانهاش پیدا کند و در دل نسل جدید همان دلبستگی را ایجاد کند که در اوج شکوفایی خود داشته است.
یکی از اختلاف نظرهایی که بین نویسندگان و زبانشناسان فارسی وجود دارد، میزان نزدیکی نوشتار به گفتار است. این مساله را از دو بعد میتوان بررسی کرد:
در میان نویسندگان اختلافنظرهای شدیدی وجود دارد، برخی اصرار به نگارش کتاب دارند و برخی مانند «شمیم بهار» به نهایت ممکن، تلاش میکنند تا شکسته بنویسند، بهشکلی که اصل خوانایی خط را از بین میبرند.
در ابر آروان دو شیوهی متفاوت نگارش را انتخاب کردیم:
همانطور که در شکستهنویسی از «شمیم بهار» یاد کردیم، در این بخش باید از «عباس نعلبندیان» یاد کنیم. نعلبندیان در نمایشنامههای خود بهجای تمام معادلهای «س» «ص» و «ث» از «س» استفاده میکند و خواهر را «خاهر» و خواهش را «خاهش» مینویسد.
در کتاب دستور خط فارسی در جایگاه قانون سوم زیر عنوان «تطابق مکتوب با ملفوظ» نوشته شده است «کوشش میشود که مکتوب، تا آنجا که خصوصیات خط فارسی راه میدهد، با ملفوظ مطابقت داشته باشد.» نکتهای که بهنظر میرسد در هیچجای کتاب اتفاق نیفتاده است.
اگرچه بهدلیل نبود توافق کلی بر سر روشهای رادیکالی چون روش نعلبندیان، جایگزینی الفبای فارسی و تعدیل آنها برعکس در اصل خوانایی اشکال ایجاد میکند، ما در آروانی نوشتن تلاش میکنیم تا جای ممکن به انطباق نوشتار به گفتار بپردازیم. در ادامه به حذف تنوین و الف مقصوره از این زاویه نگاه خواهیم پرداخت.
در الفبای فارسی «ت گرد»، «الف دمبریده»، «شش کوچک جایگزین ی» و «تنوین» وجود ندارد. باید بهطور کلی از بهکار بردن این حروف حتا در کلمات عربی وارد شده در زبانی فارسی (بهدلیل اصل همسازی) اجتناب کرد.
بهتر است در برخی موارد که جایگزین مناسب فارسی وجود دارد، از واژهی جایگزین بهره گرفت اما اگر نگارنده بخواهد از همان واژه استفاده کند نیز بهتر است الفبای فارسی را بهکار بگیرد.
الف مقصوره، الف کوتاهی است که هر جا در املای عربی «ی» مینویسند و «آ» میخوانند مانند حتی یا «و» مینویسند و «آ» میخوانند مانند حیوه یا بدون اضافه کردن هیچ حرف صداداری میان حروف صامت، یک «آ»ی اضافی میخوانند مانند رحمن آن را بالای حروف میگذارند.
در فارسی امروز کمتر دیده میشود نگارندهای از الف مقصوره یا همان الف دمبریده استفاده کند، اما همچنان کلماتی هستند که «ی» آنها باید «آ» تلفظ شود. پس بهدلیل قانونی نزدیکی نوشتار با گفتار، بهتر است بهتر است موارد زیر را به این شکل بنویسیم:
فتوا | بهجای فتوی |
حتا | بهجای حتی |
در اسامی خاص مانند نام افراد زمانی که به «ی» همراه با الف مقصوره ختم میشود، کلمه همچنان با «ی» نوشته ولی «آ» خوانده میشود. مانند: مصطفی و مجتبی
«ملک شعرای بهار »در سال ۱۳۲۸ به فرهنگستان پیشنهاد میکند که این امر را بهشکل یک قانون ابلاغ کند و ریشهی آن را نه امری تجددخواهانه بلکه در نسخههای خطی قرن پنجم میداند. متاسفانه فرهنگستان واکنشی نسبت به این امر نمیدهد، اما زمان رفتار دیگری میکند و امروزه استفاده از الف به جای «ی» متداول است.
این روزها تی گرد در فارسی از طرفداران بسیار کمی برخوردار است. به همین دلیل کمتر نمونههایی از استفادهی آن میتوان پیدا کرد. بهویژه اینکه در صفحهی کلیدهای استاندارد فارسی هم امکان نوشتار چنین حرفی وجود ندارد. پس روشن است که کلماتی شبیه به «مکافاة» را مکافات خواهیم نوشت.
استفاده از این همزه بهشکل کلی متروک شده است. کمتر کسی را میتوان دید که دیگر «خانهی سبز» را بهشکل «خانۀ سبز» بنویسد. استفاده از «ی» کامل در کتب رسمی نیز تاییدی بر این امر است؛ اگرچه در کمال شگفتی همچنان کتاب «دستور خط فارسی» نوشتهی فرهنگستان فارسی اصراری به استفاده از روش متروک دارد.
توجه شود که استفاده از «ی» کامل امر جدیدی نیست و در کتب خطی قرن پنجم نیز این «ی» بهشکل کامل نگاشته شده است، اما به مرور کاتبان آن را مختصر کرده و به همزه شبیه شده است.
در بسیاری از موارد همزه در کلمات فارسی و به اشتباه بهکار میرود. در مواردی نیز امکان تبدیل این حرف بهسادگی فراهم است:
در مواردی که استفاده از همزه ناگزیر است یا تبدیل آن به «ع» شکل غریبی به واژه میدهد، اگرچه استفاده از همزه مجاز است، توصیه به استفاده از کلمات جایگزین میشود.
«جعفر مدرس صادقی» به نقل از «محمد پروین گنابادی» مینویسد: «مرحوم صادق هدایت» معتقد بود به فرض بخواهیم واژههای تنویندار را بهکار بریم، برای این که به آنها رنگ فارسی ببخشیم باید آنها را همچنان که تلفظ میشوند بنویسیم تا این همه گرفتاریهای املایی از میان برود و برای نمونه ابدا را ابدن و واقعا را واقعن و اتفاقا را اتفاقن بنویسیم».
در نظر داشته باشید با پیشنهاد «داریوش آشوری» در بسیاری از موارد میتوان با استفاده از پیشوند «به» یا روشهای دیگر از تنوین پرهیز کرد. برای نمونه:
بهظاهر | بهجای ظاهرن |
بهدقت | بهجای دقیقن |
بهتقریب | بهجای تقریبن |
البته منصفانه است که بپذیریم این دستور در برخی موارد کارا نیست. پیشنهاد، استفاده از «نون» بهجای تنوین در اینگونه موارد است.
شاید در سالهای دورتر بحث دربارهی فاصلهدار یا پیوسته نوشتن کلمات بسیار بوده است، اما خوشبختانه این روزها تبدیل شده است به یک اصل جا افتاده و محترم و این واقعیت را همگان پذیرفتهاند که فقط با رعایت فاصلهی بین واژههاست که استقلال واژهها معنی پیدا میکند.
در نتیجه هرگز «به» یا «که» را به کلمات پس از خود نخواهیم چسباند و بهجای «بنظر» «بهنظر» و بهجای «بوسیله» «بهوسیله» خواهیم نوشت.
برخلاف برخی که در مورد اصل فاصله تلاش کردهاند وسط را بگیرند، تمام پسوندها و پیشوندها تا زمانیکه جزو یک واژهی مرکب بهشمار نیایند، توصیه میشود بهشکل مستقل نوشته شوند که هم از خوانایی بیشتری برخوردار باشند و هم مانع استقلال واژه نشوند. مانند:
«ها»ی جمع: | شبها نه شبها |
پیشوند «می»: | میخورد نه میخورد |
پسوند «تر» و «ترین»: | سریعتر و سریعترین نه سریعتر و سریعترین |
پیشوند «بی»: | بیخیال نه بیخیال |
پیشوند «هم»: | مانند همعقیده نه همعقیده |
پیشوند «پیش»: | مانند پیشگفتار نه پیشگفتار |
البته فراموش نکنیم «که»، «به»، «اند» و «را» کلمات مستقل هستند و هیچوقت در جایگاه پیشوند یا پسوند به کلمات دیگر نخواهند چسبید.
در کنار بحث این یادداشت دربارهی خط، خوب است به نکتهای دربارهی زبان هم اشاره کنیم. «پرویز ناتل خانلری» در کتاب دستور زبان فارسی چاپ ۱۳۶۳ اشارهای به شیوهی نگارش عجیب و غریب اداری ایران میکند و بخشی از یکی از نامههایی که در آن اواخر به دستش رسیده را نقل میکند:
«…. لذا به همت عالی آن جناب نیازمند – و استمداد جسته – تا در این امر اجتماعی بزرگ شرکت – و دفتر کتابخانه را به خط خود مزین- و زندانیان را مفتخر – و نام نیک خود را به یادگار بگذارند»
شکایت خانلری از این زبان عجیب و غریب است که معلوم نیست از کدام سیاره آمده است و چرا باید با این تکلف و با این میزان غلط، موضوعی را بیان کرد. متاسفانه ۳۴ سال از این یادداشت گذشته و نه تنها وضعیت نگارش فارسی بهتر نشده است که روزبهروز نگرانکنندهتر میشود. همچنان اصرار به استفاده از عباراتی چون «مبذول فرمایید!»، «کمال امتنان را دارم» و «حسب الدستور ابلاغ نمایید!» در نامههای اداری آزاردهنده است.
در ادامه رایجترین اشتباهها همراه با شکل درست آنها را آوردهایم:
شکل نادرست | شکل درست | توضیحات |
میباشد/ نمیباشد | است/ نیست | |
میگردد | میشود | به جز زمانیکه معنای «گردیدن و گردش» داشته باشد: زمین میگردد |
صورت میگیرد/ صورت میپذیرد | انجام میشود/ رخ میدهد | |
روشن نمایید/ جمع نمایید | روشن کنید/ جمع کنید | «نمایاندن» تنها زمانی استفاده میشود که معنای «نشان دادن» داشته باشد: رخ نمایاند |
تمام نمود | تمام کرد | «نمودن» به معنای «نشان دادن، عرضه کردن، به نظر آمدن» است و نباید به معنای «کردن» به کار برود. |
طوفان | توفان | |
بلیط | بلیت | |
باطری | باتری | |
امپراطور | امپراتور | |
اطاق | اتاق | |
اطریش | اتریش | |
اطو | اتو | |
طالار | تالار | |
طپانچه | تپانچه | |
طپیدن | تپیدن | |
طوس | توس | |
طهران | تهران | |
طهماسب | تهماسب | |
اطراق | اتراق | |
بهخاطر | برای، بهمنظور، بهقصد، بهسبب | «خاطر» به معنای «یاد» است و جز در این معنا کاربرد آن نادرست است. |
بهجهت | بهسبب، برای، بهمنظور | «جهت» هنگامی استفاده میشود که معنای سمتوسو داشته باشد: به جهت راست |
لذا | برای اینکه/ پس | |
ارایه کردن | تقدیم کردن/ تحویل دادن/ عرضه کردن | «ارایه کردن» به معنای «نشان دادن» و «به معرض دید گذاشتن» است؛ در غیر این معنا، باید از واژههای گفته شده استفاده شود. |
آنچه که | آنچه | «آنچه» به معنا «آن چیزی که» است، بنابراین به یک «که» دیگر نیاز ندارد. |
به صورت | بهشکل | «صورت» به معنای «رخ» است و استفاده از آن جز در این معنا نادرست است. |
به اندازه کافی/ به حد کافی | آنقدر/ به حدی | از ترجمه لفظی Enough وارد زبان فارسی شده است و با دستور زبان فارسی ناسازگار است. |
دهن | دهان | |
نهار | ناهار | «نهار» واژه عربی به معنای «روز» است. |
اقلاً | دست کم/ لااقل | واژه «اَقَلّ» در عربی غیرمنصرف است و تنوین نمیگیرد. |
اکثراً | بیشتر / اغلب | واژه «اکثر» در عربی غیرمنصرف است و تنوین نمیگیرد. |
ناچاراً | ناچار/ بهناچار | «ناچار» واژه فارسی است و تنوین عربی نمیگیرد. |
کاملاً/ دقیقاً/ … | کاملن/ دقیقن/… | اگر در جمله معادل فارسی مناسبی برای واژههای تنویندار نداشتیم، از شکل فارسی نوشتهی آن استفاده میکنیم. |
حتی | حتا | همانطور که میخوانیم، مینویسیم. |
نقطهنظر | دیدگاه/ نظرگاه/ طرز تلقی/ نظر | ترکیب «نقطه نظر» ترجمه لفظبهلفظ Point of View است و در فارسی بیمعناست. |
نرخ |
قیمت
میزان سرعت پیشرفت |
نرخ در فارسی به معنای «بهای کالا در مظنهی رایج بازار» است و بهتر است در معانی دیگر استفاده نشود مانند نمونههای زیر:
نرخ بیکاری = میزان بیکاری نرخ یادگیری = سرعت یادگیری (نرخ یادگیری یعنی حقالتدریس) |
با این وجود | با وجود این | «این» اشاره به جمله قبلی خود دارد و نباید پیش از «وجود» بیاید، در این حالت به «وجود» اشاره میکند و نادرست است. |
نشانگر | نشان/ نشاندهنده | پسوند «گر» بهمعنای «سازنده» است؛ این ترکیب جز در معنای «نشانِ سازنده» نادرست است. |
لازم به تذکر است | این تذکر لازم است/ گفتنی است | فعل «لازم بودن» حرف اضافه «به» نمیگیرد؛ حتا در بسیاری موارد میتوان این جمله را حذف کرد، بی آنکه به جمله لطمه بخورد. |
برعلیه | با/ بر/ برخلاف/ در برابر | «علیه» از زبان ترکی (ترجمه Against در این زبان) وارد زبان فارسی شده است و نادرست است. |
مسوولین | مسوولان | شکل جمع با «ان» درست است. |
خدمتگذار/ نمازگذار/وامگذار … | خدمتگزار/ نمازگزار/وامگزار | «گزاردن» به معنای انجام دادن، ادا کردن، اجرا کردن، بهجا آوردن است. |
رئیس/ هیأت | رییس/ هییت | تا جای ممکن از بهکار بردن همزه پرهیز میکنیم. |
ارائه/زائل/ قائل… | ارایه/ زایل/ قایل… | همزه پس از مصوت بلند «آ» در واژههای عربی رایج در زبان فارسی بهشکل «ی» نوشته میشود. |
امضاء / ابتلاء / ابتداء / وزراء … | امضا/ ابتلا/ ابتدا/ وزرا | همزهی پایانی پس از مصوت بلند «آ» حذف میشود. |
چهارچوب | چارچوب | هر دو درست هستند، اما نوشتن بهشکل «چارچوب» درستتر است. |
چنانکه/ اینکه… | چنانکه / همینکه… | که همواره جدا نوشته میشود. |
میشود | میشود | «می» چسبیده به فعل همواره جدا نوشته میشود. |
بیشتر/ کمتر | بیشتر/ کمتر | به جز کلمهی بهتر، پسوند «تر» همواره جدا نوشته میشود. |
دستها/ آنها | دستها/ آنها | «ها» همواره جدا نوشته میشود، با نیم فاصله کنار واژه قرار میگیرد. |
جزء | جزو | «جزء» و «جزو» هر دو درست هستند، اما شکل درست آن در فارسی «جزو» است. |
حبیبالله | حبیباله | در اسامی بهشکل اله نوشته میشود و تنها زمانیکه نام خداوند باشد بهشکل «الله» نوشته میشود. |
جستجو/ گفتگو/ لابلای/ کسب و کار | جستوجو/ گفتوگو/ لابهلای/ کسبوکار | واژههای ترکیبی که معنای واحدی دارند، با نیمفاصله، فاصلهگذاری میشوند. |
در مورد | دربارهی/ برای | زمانی میتوان از «مورد» استفاده کرد که چند مورد داشته باشیم و درباره یکی از آنها بخواهیم صحبت کنیم. |
لازم است که | باید | درازنویسی است. |
آنها/ آنان |
آنها
آنان |
آنها اشاره به جمع غیر انسان دارد.
آنان اشاره به جمع انسان دارد. |
گرچه….. ولی….
با اینکه/با آنکه… ولی… |
اگرچه…./ با اینکه…./ با آنکه…/
…. ولی |
نباید از هر دو واژه در یک جمله استفاده شود، یکی باید حذف شود. |
و در ضمن/ و همچنین | در ضمن/ همچنین | دو واژهی ربط با هم نمیآیند، «و» حذف میشود. |
مسئول | مسوول | چون مصوت ُ داریم، «مسوول» شکل درست املایی است. |
اساتید | استادان | شکل درست جمع «استاد»، «استادان» است. |
کار توسط علی انجام شد
دزدان بهوسیلهی پلیس دستگیر شدند نامه توسط پست فرستاده شد تحریم ایران از سوی آژانس لغو شد |
علی کار را انجام داد
پلیس دزدان را دستگیر کرد نامه با پست فرستاده شد آژانس تحریم ایران را لغو کرد |
«توسطِ، بهوسیلهی، از سویِ» از برگردان نادرست ترجمه به زبان فارسی راه یافته و در فارسی کاربرد ساختار جمله مجهول زمانیکه فاعل در جمله هست، نادرست است. با حذف آنها و جابهجایی مفعول و فاعل ساختار جمله از مجهول به معلوم (شکل درست) تغییر مییابد. گاه میتوان از «با» برای جایگزین «توسط» بهره برد.
زمانیکه قصد داریم با آوردن مفعول به اول جمله، آنرا برجسته کنیم، همراه با «را» نشان مفعول اینکار را انجام میدهیم و شکل معلوم جمله را حفظ میکنیم: دزدان را پلیس دستگیر کرد. |
قابل قبول/ غیرقابل قبول
قابل اطمینان/ غیرقابل اطمینان |
پذیرفتنی/ نپذیرفتنی
مطمین/ نامطمین |
«قابل» و «غیرقابل» از برگردان نادرست ترجمه (Able, Unable) به زبان فارسی راه یافته است. بهجای این ترکیب ناموزون از ترکیبات فارسی میتوان بهره برد. |
عدم | نبود | «عدم» بهمعنای «نبود مطلق» است؛ برای نمونه «عدم وجود اکسیژن کافی» نادرست است. درست آن است که از واژه «نبود» بهره ببریم؛ مگر اینکه مقصودمان همان «نبود مطلق» باشد: عدم وجود اکسیژن در فضا. |
خیلی | بسیار، فراوان | از ریشهی «خیل» بهمعنای «لشکر و سپاه است» و در معنای مقدار، کاربرد نادرستی است. |
زیاد | بسیار، بیش از اندازه | خلاصهشدهی «زیاده» به معنای «بیشتر» است و کاربرد آن نادرست است. |
بهعنوان |
با نام، چون، برای
(حذف واژه) |
در مواردیکه باید حذف شود: از ترجمه نادرست (As) وارد زبان فارسی شده است و تاثیری در معنای جمله ندارد:
میتوان این کار را به عنوان تمامشده تلقی کرد = میتوان این کار را تمامشده تلقی کرد. |
بر روی/ پس بنابراین/ سن…. سالگی | روی/ پس/ … سالگی | وقتی دو واژه هممعنا کنار هم قرار گیرند، کاربرد آنها حشو است و باید یکی را حذف کرد. |
کلیه | تمامی | «کلیه» عضوی از بدن است و در معنای «کل»، واژهی نادرستی است. |
بیتفاوت | بیاعتنا، بیعلاقه، بیتوجه، لاقید و… | بیتفاوت به معنای «بدون فرق و تمایز» است و برای مقایسه دو چیز همتراز بهکار میرود. |
از جایگاه ویژهای برخوردار بودن | جایگاه ویژهای داشتن | درازنویسی است. |
در رابطه با/ در ارتباط با | دربارهی، برای، بهمنظور | از ترجمه لفظ به لفظ (In Connection With) وارد زبان فارسی شده است و نادرست است. |
بستگی دارد | تا ببینم/ تا چه پیش آید/ تا چهطور باشد/ فرق میکند و… | از ترجمهی نادرست (To Depend) وارد زبان فارسی شده است و نادرست است. |
شرایط |
شروط/ شرطها موقعیت وضعیت |
«شرایط» جمع «شریطه» به معنای «قرارداد» است و کاربرد آن به معنای شرطها، موقعیت و وضعیت نادرست است.
برای زمانیکه به معنای شرطهاست، شکل جمع عربی شروط درست است. شرایط خاورمیانه ← موقعیت خاورمیانه شرایط زندگی کارگران ← وضعیت زندگی کارگران |
چالش | بحران/ درگیری | چالش در زبان ترکی به معنای «جنگ» است. Challenge به معنای مبارزهطلبی و ستیزهجویی است و برگردان نادرستی در ترجمه آن انجام شده است. جز در این معنا کاربرد آن نادرست است. (بحران خاورمیانه، بحران اقتصادی، درگیری بین جناحی و…) |
بستۀ، ارایۀ، مایۀ… | بستهی، ارایهی، مایهی | شکل درست آن چسباندن «ی» به «ه» است. |